نجيب و برازنده
◊ اسب هميشه خود را آراسته و ستودني مي نمايد . جاذبه جنسي او خيره كننده است و مي داند چگونه لباس بپوشد. او به مكان هاي عمومي مانند: كنسرت، تئاتر، گردهمائي ها، مسابقات ورزشي ومهماني ها علاقه خاصي دارد. وي اغلب خوش اندام و ورزشكار است.

اسب بسيار خوش برخورد ، خوش صحبت، با نشاط، دلسوز،‌شوخ، سرگرم كننده و در همه حال محبوب و دوست داشتني است.

روحيه اسب با فعاليت هاي سياسي بسيار سازگار است و اين گونه كارها او را خشنود مي كند و به او امكان رشد مي دهد. اسب با شگردي خاص ، ديگران را زير سلطه خود در مي آورد و فرمان بردار خود مي كند.

اسب بسيار حاضر جواب است و پيش از آن كه لب به سخن بگشاييد بحث وگفت و گويي ـــ چه در آن سر رشته داشته باشد يا نه ـــ وارد شود و بر ديگران پيشي بگيرد.

اسب در كارهاي عملي هم به اندازه كارهاي فكري ، توانمند،‌ خلاق و ماهر است. اما در حقيقت ، او بيشترزرنگ است تا با هوش و خودش نيز اين را مي داند؛ به همين دليل، برخلاف ظاهري آرام و مطمئن ، اعتماد به نفس ندارد و موجودي ضعيف است.

اسب بي تاب ، تند خو، نازك دل و پرشور و حرارت است؛ از اين رو گاه از نفوذ كلام خود براي سيطره بر ديگران استفاده مي كند. كساني كه يك بار از خشم و غضب اسب آسيب ديده باشند، ديگر هرگز نسبت به او خوش بين نخواهد بود و هميشه از او مي هراسد و براي پيروزي در زندگي بايد خود را كنترل كند.

اسب موجودي خود خواه است و هر كس كه در راه رسيدن او به اهدافش مانع ايجاد كند ، لگد كوب مي كند. افزون بر اين،‌تا اندازه اي متكبر و خودپسند است و به مشكلات و ناراحتي هاي ديگران اهميت نمي دهد وتنها به امور مربوط به خودش مي پردازد؛ با اين حال ، در صورت لزوم ، با شجاعت تمام در امور ديگران دخالت و وساطت مي كند. اسب مستقل ، سر كش و خود سر است. او هميشه راه خود را مي رود و نصايح ديگران را قبول نمي كند. اسب خيلي زود آغوش خانواده را ترك مي كند تا زندگي اش را بسازد . او اين كار را با ميل و رغبت انجام مي دهد ، زيرا زندگي مستقل و مطابق ميل و سليقه شخصي را بر هر چيز ديگر ترجيح مي دهد.


وقتي اسب به ميل خود خانه و خانواده اي درست مي كند،‌سر پرستي آن را به عهده مي گيرد و به خانواده خود عشق مي ورزد. اسب در زيدگي خانوادگي سالار وارباب است و كار ، مشكلات ، تندرستي و حتي اتوي لباسهايش بر عهده ديگران است كه البته اين برخورد و نگرش اسب چندان هم دور از انصاف نيست؛ زيرا در حقيقت ، حضور او ضامن بقاي خانواده است و اگر زماني به هر علت خانه و خانواده را ترك گويد،‌همه چيز مانند خانه اي پوشالي در هم مي ريزد.

لذا ،‌با اين موجود خودخواه ، فقط براي خود و موفقيت هاي شخصي اش كار مي كند؛ اما بي شك هميشه بازده كاري اش فوق العاده عالي است و براي ديگران مفيد است.

اسب زحمتكش است و در امور مالي ديدي كار شناسانه داشته و ماهرانه عمل مي كند. اما متاسفانه از آن جا كه داراي روحيه متغيري است ، ممكن است توجه خود را به امور دلخواهش از دست بدهد؛ اين امور مي تواند عاشقانه ، مربوط به كار و يا هر مورد ديگري باشد و تفاوتي ندارد . اما نگران نباسيد، او دوباره با همان ميزان موفقيت خواهد رسيد.مشروط بر آن كه انجام كار مورد نظر نياز به گوشه گيري ، تفكر و عمق نداشته است و نياز به بودن در ميان ديگران دارد تا او را تاييد و ستايش كنند.

اسب در ارتباط با جنس مخالف ، موجودي ضعيف است. او به خاطر عشق از همه چيز مي گذرد و آنچنان مجذوب عشق مي شود كه همه چيز را از ياد مي برد؛ به همين دليل ، با آن همه استعداد هاي مثبتش ، زندگي اش رضايت بخش نيست و راضي اش نمي كند. اما اگر او بتواند بر اين ضعف خود غلبه كند و اهداف خواسته هايش بر خشم و هيجانش غلبه كند، زنرگي شاد و موفقي خواهد داشت.

اسب و بز مي توانند زندگي خوبي داشته باشند. اين دو همدست، تا زماني كه خود خواهي اسب ، دمدمي مزاجي و هوسبازي هاي بز را مهاركند ، در كنار هم فراز و نشيب زندگي را مي پيمايند. البته هيچ يك نيز علت دوام اين ارتباط را نمي دانند. چه بهتر !

به دلايلي كاملا متفاوت ، اسب مي تواند با سگ يا ببر زندگي مسالمت آميزي داشته باشد . اين دو ، سخت در گير امور دروني وروحي خود خستند و توجهي به تزلزل احساسات اسب ندارند. تا زماني كه آنان دلواپسي احوالات شخصي خود خستند اسب نيز مي تواند زندگي خود را دنبال كرده و پيش برود.

هرگز و هرگز اسب نبايد با موش ازدواج كند ، به ويژه كه زن متولد سال اسب آتش باشد. هر نوع رابطه اي بين اين دو موجود عاشق پيشه و بوالهوس ، به فاجعه مي انجامد.

در دوران كودكي و جواني اسب ، پر فراز و نشيب است . او در جواني خانه و خانواده اش را ترك مي كند كه همين امر باعث دل شكستگي و افسردگي اسب مي شود. زندگي عشقي او نيز هرگز بي دردسر و راحت نيست؛ اما دوران پيري آرامي خواهد داشت.

نماد اسب آتش - كه هر شصت سال يك بار تكرار مي شود - ( سالهاي 1285، 1344، 1404 و ... ) براي خود اسب و خانواده اش شگون ندارد، زيرا در اين سال ها خصوصيات مثبت و سودمند وجود اسب تبديل به ويژگي هاي زيان آور و شرارت آميز مي شود و خانواده او در معرض يماري هاي خطرناك، تصادف و بد اقبالي قرار مي گيرند.

مردان و زناني كه در سال اسب آتش متولد شوند، از نظر شخصيتي همان خصلت هاي متولدان سال اسب را دارند اما صفات خوب و بدشان شديدتر است. آنان بسيار كوشاتر، زيرك تر، مستقل تر، خوش ذوق تر و با استعدادتر و بيش از ديگران خودخواه هستند. روحيه پر شر و شور و خود پسندي ديوانه وار اسب، روابط عشقي او را به سوي زياده روي هاي زيان بار سوق مي دهد.

بعضي بر اين باورند كه متولدان سال اسب آتش، بر افراد خانواده خود نفوذ عجيبي دارند؛ اما باور عموم اين است كه اسب هاي آتشين براي خانه اي كه درآن متولد شده اند و نيز براي خانوده اي كه خود تشكيل خواهند داد، مشكل سازند.

شايان ذكر است كه متولدان سال اسب آتش به شغل هاي متنوع تر،‌ جالب تر و استثنايي تر از متولدان سال اسب عادي مي پردازند و احتمال اين كه به خوشنامي يا بدنامي، شهره شوند، بيشتر است.

افراد مشهور متولد سال اسب

ابتدا از اسب آتش شروع مي كنيم. سيسرون، رامبراند، كورنلي و ديوي كروكت در سال اسب آتش متولد شده اند.

شارلماني، روزولت، خروشچف، هاكسلي و هرزوك - كه همگي زحمت كش، نجيب زاده و خود پسند بوده اند - در سال اسب به دنيا آمده اند. در ميان متولدان اين سال به شگفتي به نام لويي پاستور نيز بر مي خوريم.

مي گويند كه اسب، خود را به خاطر عشق به مخاطره مي اندازد. مادام دوبرينويلرز در راه عشق مسموم شد و ادوارد هشتم نيز از تاج و تخت كناره گيري كرد.

دلاكروا، نيوتون، ژرژ براك، بوفالوبيل و شاه بودوئن از ديگر متولدان سال اسب بوده اند.



مشاغل مناسب متولد سال اسب

صنعتگر متخصص، كاردان فني، راننده كاميون، سر كارگر، شيمي دان، جغرافي دان، فيزيك دان، زيست شناس، دندانپزشك، پزشك، مهندس معمار، كارشناس امور مالي، نماينده سياسي، سياستمدار، نقاش، شاعر، ماجراجو، كاشف، فضانورد، آرايشگر.



رابطه عاطفي ( زن ) متولدين سال بز
موش
اگر موش پولدار باشد، بز راضي خواهد بود؛ اما موش از اين كه آزادي و اختيارش سلب شده، ناراحت خواهد بود.
گاو
گاو نمي تواند با تخيلاتش زندگي كند وهرگز تحمل شاخ خوردن از بز را ندارد. اين دو در كنار هم خوشبخت نخواهند شد.
ببر
بد است. ببر هنگام خشم و عصبانيت، بز را از بين خواهد برد.
گربه
خوب است. گربه هوسباز و خيالبافي بز را دوست دارد. اين دو از طريق حس هنري مشتركشان به هم نزديك خواهند شد.
اژدها
براي بز خوب است. اما در مورد اژدها، بز نمي تواند كمكي به او بكند و حتي ممكن است به او صدمه بزند. او نسبت به اژدها بي تفاوت است.
مار
اگر مار ثروتمند باشد، خانم بز در انجام وظايفش كوتاهي نخواهد كرد. رابطه اين دو پر دردسر است!
اسب
خوب است. آنها از بودن در كنار هم خسته نخواهند شد. عوامل متعددي پايداري اسب را در عشق تضمين مي كند و خانم بز احساس امنيت خواهد كرد.
بز
عصيان گرايي محض! اين دو به انتظار پشتيباني ثروتمند يا ماموران دادگستري خواهند نشست و معلوم نيست براي چه زنده اند!
ميمون
اگر ميمون پولدار باشد، چرا كه نه؟ همه چيز به جهنم، خانم بز، آقاي ميمون را سرگرم خواهد كرد!
خروس
نه، بز نمي تواند بي عشق زندگي كند. او براي كار كردن ساخته نشده كار كردن خروس او را خسته مي كند.
سگ
نه، بايد ديد كدام يك از آنها زودتر به بيماري اعصاب دچار مي شود.
خوك
تا زماني كه خوك ثروتمند باشد، بز راضي و خوشحال خواهد ماند؛ اما بايد ديد كه آيا خوك قادر به مهار كردن بز هست يا نه؟


رابطه دوستي متولدين سال بز با سالهاي
موش
اين دوستي ناپايدار مانند برق گذراست.
گاو
رابطه آنها مدت زيادي دوام نخواهد آورد.
ببر
قضاوت در رابطه اين دو مشكل است. هر چه از ذهن بز مي گذرد، ببر آنها را به مرحله عمل در مي آورد.
گربه
بله، گربه هنرمند بودن بز را تحسين مي كند و هوسبازي هاي بز براي او سرگرم كننده است.
اژدها
اوه بله! اين رابطه براي بز به قدري مطلوب است كه شروع به دلربايي مي كند! و وقتي بز دلربايي كند ...
مار
تا زماني كه مار به درد بز بخورد، دوستي شان پا برجاست.
اسب
بله، جست و خيزي خنده دار بر لبه پرتگاه.
بز
بزها زياد به يك ديگر اعتماد ندارند اما به خوبي با هم سازش مي كنند.
ميمون
بله، ميمون به بز علاقه مند است چون تا زماني كه در كنار هم هستند، حوصله شان سر نمي رود.
خروس
غير ممكن است! خروس به رغم غرور و تكبرش به بن بست مي رسد. در وجود بز چيزي هست كه اين دو را از هم دور مي كند.
سگ
غير ممكن است. اين دو به سختي با هم كنار مي آيند.
خوك
بله، خوك به خوبي مي داند چگونه بايد با بزها رفتار كند؛ در عين حال دلباخته آنها نيز هست.




رابطه شغلي متولدين سال بز با سالهاي
موش
بز مي تواند ديدگاه ها و نظرات هنري خود را با موش در ميان بگذارد؛ اما آيا موش راه استفاده از آنها را مي داند؟
گاو
غير ممكن است. آنها اصلا به درد هم نمي خورند.
ببر
ببر هنگام قضاوت درباره بز كاملا منصف و شكيباست؛ اما بز هنگامي كه رو در روي ببر قرار مي گيرد خويشتن داري خود را از دست داده، خشمگين مي شود.
گربه
گربه خوش سليقه است و در انتخاب مهارت دارد. او مي تواند بز را به فعاليت وادارد و خلاق سازد. شراكت سودمندي است.
اژدها
شايد. بز مي تواند با اژدها در زمينه اي هنري همكاري كند و اژدها نقش كارگردان، تهيه كننده يا مدير اجرايي را به عهده بگيرد.
مار
مي شود اميدوار بود. مار مهارت و آگاهي لازم را براي كار كردن دارد؛ اما نمي توان به كار كردن او اميدوار بود. بز هم مرتكب اشتباهاتي مي شود.
اسب
بله، بر نا آگاهانه موقعيت هاي كاري را به مخاطره مي اندازد؛ اما اسب به اندازه كافي زرنگ و باهوش است.
بز
شركايي غير عادي هستند! اين دو مانند دو بي خانمان يا كلاه بردار به نظر مي رسند.
ميمون
بز چيزي ندارد كه از دست بدهد. ميمون با تشخيص استعداد هاي بز از آنها به نفع خود استفاده مي كند.
خروس
خوب نيست. خروس بز را موجودي عصباني و بي فايده مي داند. او هرگز نمي تواند بزها را درك كند.
سگ
نه، سگ معتقد است كه مي تواند به كارهاي جدي تري بپردازد.
خوك
اين دو براي يك ديگر مفيد خواهند بود و حتي بز مي تواند به خوك كمك كند!



ارتباط ميان پدر و مادرمتولد سال بز و فرزندان متولد سال :
موش
هيچ كس نمي تواند كاري بكند. اگر مادر متولد سال بز باشد، كمتر صدمه خواهد خورد.
گاو
آنها در دو دنياي جدا از هم زندگي مي كنند و اصلا به درد يك ديگر نمي خورند.
ببر
هرگز آرامش برقرار نخواهد شد! ببر در نهايت بي اعتنايي بز را از بين خواهد برد.
گربه
بله، البته با توجه به اين حقيقت كه بچه گربه نمي تواند به بز متكي باشد و به او اعتماد كند.
اژدها
تصوير زيبايي است. به خصوص اگر مادر، در سال بز به دنيا آمده باشد و فرزند متولد سال اژدها، پسر باشد، اين رابطه بي نقص است.
مار
بز با اشتياق فراوان اجازه مي دهد كه فرزندش او را به انحصار خود در آورد و البته مار نيز متقابلا در انحصار بز خواهد بود.
اسب
بله، البته اگر بز در دوران پيري انتظار بيش از حدي از اسب نداشته باشد.
بز
رابطه اي سرگرم كننده است، حتي اگر سازنده و مفيد نباشد. اگر اين دو مادر و دختر باشند، دوستي آنها وحشتناك خواهد بود!
ميمون
رابطه اي عجيب و باور نكردني است! چنين پدر و مادري ميمون را سرگرم خواهند كرد.
خروس
رابطه آنها آكنده از خشم و عصبانيت متاقبل است. بين اين دو هيچ وجه مشتركي وجود ندارد.
سگ
سگ از دوران كودكي از پدر و مادر خود فاصله مي گيرد؛ اما هرگز آنان را رها نمي سازد.
خوك
سر انجام اين خوك است كه بز را نجات مي دهد. او عاشقانه بز را دوست دارد.